عوامل نفرت از یهود (5)
خودبرتربینی و نژاد پرستی یهود
اعتقاد یهودیان به این که آنان برترین مردمان و دارای عالی ترین و پاک ترین نژادند و خداوند آنان را سرآمد همه ی ملت ها قرار داده و برایشان سروری بخشیده است، موجب نفرت و انزجار مردم از آنان شده است.
این تخیّلات افراطی، موجب غرور و نخوت ایشان شده و همین امر، روابط آنان را با دیگران مبتنی بر دشمنی، بهره کشی و تحقیر قرار داده است.
حتّی از نگاه یهودیان، سبب واقعی انتخاب بنی اسرائیل به عنوان ملت برگزیده از سوی خدا، یکی از پیچیده ترین اسرار یهوه (خدای یهود) است. متن تورات حاکی است که این امر براساس فریب و حیله ای که اسرائیل نسبت به پدر نابینای خویش به کار بست، انجام گرفت.(1)
از آن جا که یهودیان خود را «ملت برگزیده» و دارای منزلت والای سامی می شمارند، هیچ کس را قابل قیاس با خویش نمی انگارند. حتّی فرشتگان الهی نیز شایسته ی برابری با آنان نیستند. این قوم، خویشتن را چندان دارای شرافت می دانند که در مرتبه ای پس از خداوند می پندارند.
حاخام شانینا (Chanina) می گوید:
اگر کسی یک یهودی را بزند، به ساحت مقدّس خداوند ذوالجلال اهانت کرده است. یهودی، بر خلاف پاره ای از گناهانی که مرتکب می شود، همواره شریف، صالح و پاک است. این گناهان، روح یهودی را آن قدر نمی آلاید که خاک و گِل، مغز فندق را. مگر نه آن که خاک، تنها پوسته ی فندق را آلوده می سازد؟
همه ی آن چه در جهان است و همه ی اشیاء به ویژه حیواناتی که به شکل یهودیانند (یعنی غیر یهود)، باید در خدمت یهودیان باشند!(2)
روحیّه ی نژاد پرستی یهودیان، پدیده ی تازه ای نیست، بلکه ویژگی دیرینه ای است که تعبیرهای گوناگون بر این امر تأکید می ورزد و از آن جا که تورات، حلقه ی اتّصال میان همه ی یهودیان است؛ از این رو، این طایفه با الهام از تعالیم کتاب دینی و قومی خود، خویشتن را برتر از همه ی مردم و بافته ای جدا از ملل عالم می دانند.
اعتقاد به «برتری نژادی» به عنوان یکی از اصلی ترین تعالیم تورات، از بارزترین ممیّزات روحی این قوم بوده و هم چون خونی در شریان نظام اعتقادی آنان جاری است.
تورات تصریح می کند:
چون شما قوم مقدّسی هستید که به خداوند، خدای تان اختصاص یافته اید، او از بین تمام مردم روی زمین، شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.(3)
حال اگر مطیع من باشید و عهد مرا نگه دارید، از میان همه ی اقوام، شما قوم خاص من خواهید بود. هر چند سراسر جهان مال من است؛ امّا شما برای من ملتی مقدّس خواهید بود و چون کاهنان، مرا خدمت خواهید کرد.(4)
به او (فرعون) بگو که خداوند می فرماید: اسرائیل! پسر ارشد من است... .(5)
پس خود را تقدیس نمایید و مقدّس باشید؛ چون من خداوند، خدای شما هستم.
... من خداوند، خدای شما هستم که شما را از قوم های دیگر جدا کرده ام.
... شما را از سایر اقوام جدا ساخته ام تا از آن من باشید.(6)
تلمود نیز در ضرورت عدم اختلاط یهود با دیگر اقوام، بنی اسرائیل را به دانه های زیتون تشبیه می کند که هرگز با مواد دیگر اختلاط نمی یابد.(7)
سابقه ی تاریخی این خود برتر بیتی، بنا بر نظر یهودیان، به زمان حضرت ابراهیم می رسد. آنان بر این باورند که خداوند با برگزیدن ابراهیم، نیای قوم یهود، ایشان را بر همه ی اقوام و ملل جهان، برتری بخشیده و این برتری و امتیاز، بنا بر مشیّت خاص پروردگار صورت پذیرفته است.
نتیجه ی مستقیم این باور آن بود که ایشان خود را ملتی ازلی، ابدی و مقدّس انگاشتند.
عامل دیگری که به ظاهر در پیدایش این توهّم مؤثر افتاده است، این که یهودیان، تاریخ کهن خود را آکنده از وجود پیامبرانی می دانند که در عصر حاکمیّت شرک و الحاد، پرچم توحید و دیانت را در میان مردم افراشتند.(8) در نتیجه این توهّمات و القائات، یهودیان قائل به حلول ذات الهی در خود و حتّی مایملک خویش شدند و خود را «ملت برگزیده»(9) خواندند.
با تکیه بر این احساس نژاد پرستانه، یهودیان ملت های جهان را تنها به دو دسته ی کلی تقسیم می کنند، چنان که حاخام کوهین در کتاب تلمود، مبانی اوّلیه، ص 104 می گوید:
ملت های روی زمین، دو دسته اند: اسرائیل از یک سوی و دیگر مردم از جانب دیگر.
اسرائیل ملت برگزیده است، و این همان اعتقاد اساسی است.(10)
حاخام شنیور زالمان با نگاهی سخیف نسبت به غیر یهودیان، کثرت تعداد غیر یهودیان را هم چون کثرت زباله ها می داند که یهودیان، خارج از تل این زباله ها قرار دارند.
او فزونی غیر یهودیان را بر یهودیان، به منزله ی فراوانی کاه به دانه های گندم می داند و می گوید: یهودیان، ذاتاً پاک و طیّبند، و غیر یهودیان، طبعاً پلید و بزه کار.(11)
این اوهام نژاد پرستانه، چنان دل و دماغ این طایفه را پخته است که حتّی سران یهود، در اظهارات و بیانات خویش، آشکارا بدان تصریح می کنند. دکتر اسرائیل فرید لیاندر (Dr. Israel Friedleander) به صراحت می گوید:
ما یهودیان کافی است بدانیم- و دایماً احساس می کنیم- که به صورت آشکار، ملتی ممتاز از دیگر ملت ها هستیم.(12)
فیلیپ رات (Philip Roth)، رمان نویس، می گوید: آن چه یک کودک آمریکایی به ارث می برد، مجموعه ای از حقوق، دانش و زبان و در نهایت دین و خدا نیست ... بلکه نوعی روان شناسی است. روان شناسی را می توان در سه کلمه ترجمه کرد: «یهودیان بهتر هستند».(13)
چهره های شاخص یهود، خود اذعان دارند که ادّعای برتری قوم یهود، نشئت گرفته از حس خودخواهی این طایفه است. زیگموند فروید (1856-1939/م) روان کاو یهودی و مشهور اتریشی، می گفت:
خود خواهی یهودیان سبب شد تا به این اصل چنگ زنند که قوم برگزیده ی خدا هستند، و چون بدبختی ها و شکست های پی در پی به آن ها رو کرد، به این خیال، خود را قانع ساختند که آن ها گناه کار بوده اند و گناهانشان موجب شد که خدا آن ها را کیفر دهد.
نتیجه ی طبیعی این غرور و خود برتر بینی و نژاد پرستی و احساس منفی نسبت به دیگران، نفرت و انزجار مردم از این طایفه بود.
برناردلازار، پژوهشگر یهودی نیز تعصّبات دینی هم کیشان خود را اساس نفرت مردم از آنان شمرده است.
البتّه هدف نویسندگان تورات از این تعالیم نژاد پرستانه، ایجاد یک دیوار ستبر میان یهودیان و دیگر اقوام بوده است تا بدان وسیله در جزر و مدّ حوادث تاریخی، در دل ملت های دیگر ذوب نشوند. ممنوعیّت ازدواج با غیر یهودیان نیز در همین زمینه و به منظور جلوگیری از اختلاط نژاد برتر (یهود) با عناصر پست (گوییم= غیر یهودیان) تشریع شده است.
تورات در جمله های نخستین فصل ششم از سفر تکوین، در این مورد اظهار می دارد که فرزندان خدا، دختران آدمیان را دیدند که زیبایند و از آنان برای خویش همسران گزیدند. خداوند از کار ایشان اندوه گین شد و تأسّف خورد.
با این بیان، خدای بنی اسرائیل، ازدواج فرزندان ملت برگزیده را با غیر یهودیان تحریم نمود. با انتساب این گونه انفعالات روحی و اعمال تبعیض نژادی به خدای تورات، نسبت دادن چنین حالات و سخنانی به بندگان وی، جای چندان شگفتی نیست.
در جمله های آغازین فصل 24 سفر تکوین (که سراسر به شرح ماجرای انتخاب همسر برای اسحاق اختصاص داد) حضرت ابراهیم، غلام خود را سوگند می دهد که مبادا برای فرزندش اسحاق، همسری از میان کنعانیان برگزیند؛ زیرا از نگاه تورات، جز بنی اسرائیل، کسی هم پایه و هم شأن یهودیان نیست.
در منطق تورات، یهودیان قوم برگزیده اند و دیگران مملوک ایشان.
تورات در سراسر اسفار سی و نه گانه ی خود، همواره آهنگ برتری قوم یهود را در دیگر اقوام می نوازد و بذر حقد و کینه نسبت به دیگران را در دل پیروان خود می افشاند.
بر خلاف خدای اسلام که خدای جود و رحمت است و خدای مسیحیت که خدای صلح و محبّت می باشد، یهوه، خدای تورات، خدای خشم و جنگ است و چهره ای در هم کشیده و عبوس دارد. او همواره پیروان خود را نسبت به راه انداختن حمّام های خون و کشتار دشمنان و نابودی چارپایان و سوزاندن مزارع و باغ ها و تخریب چشمه ها ترغیب می سازد.
در سفر اعداد، فصل 23، جمله ی 24 می خوانیم:
این قوم، چون شیر بر می خیزند و تا وقتی که شکار خود را نخورند، و خون کشتگان را ننوشند، نمی خوابند.
نمونه دیگر:
حال برو و مردم عمالیق را قتل عام کن. بر آن ها رحم نکن، بلکه زن و مرد و طفل شیر خواره، گاو و گوسفند، شتر و الاغ، همه را نابود کن.(14)
پی نوشت ها :
1. منیر العکش، امیرکا و الابادات الجماعیه، ص 133.
2. روهلنج و شارل لوران، الکنز المرصود فی قواعد التلمود، تعریبِ یوسف حنّا نصرالله، ص 191.
3. سفر تثنیه. فصل هفتم، جمله 6.
4. سفر خروج، فصل نوزدهم، جمله های 5-6.
5. سفر خروج، فصل چهارم، جمله ی 22.
6. سفر لاویان، فصل بیستم، جمله های 7، 24-26.
7. جمال البدری، الاحزاب الدینیه الاسرائیلیه، ص 30-31.
8. همان، ص 28-29.
9. A Super Nation, The chosen People.
10. روچیه جارودی (روژه گارودی)، الاساطیر المؤسسه للسیاسه الاسرائیلیه، ترجمه محمد هشام، ص 54.
11. دیوید دیوک، الصحوه، النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامریکیه، تعریبِ ابراهیم یحیی الشهابی، ص 94.
12. هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمه علی الجوهری، ص 102.
13. نورمن ج. فینکلشتاین، صنعت یهودی سوزی، ترجمه سوسن سلیم زاده، ص 39.
14. کتاب اوّل سموئیل، فصل 15، جمله 3.
در ضمن در همین مورد، ر.ک: سفر یوشع، فصل 6، جمله های 21-22 و نیز سفر تثنیه، فصل 20، جمله ی 16 و ... .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}